تگرگ

اشعار و سخنان بزرگان

تگرگ

اشعار و سخنان بزرگان

تگرگ

با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز
تو این وبلاگ اشعار بزرگان شعر و ادبیات فارسی همراه با سخنان بزرگان ایران و جهان رو گردآوری کردم و گهگاهی هم دلنوشته های خودم رو قرار میدم و امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیره

صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد

دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد


من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم

که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد


فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد


ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم

ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد


به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه

کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد


سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود

اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد


عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد

به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد


عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه

ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد